ANA DİLİM HANI?

biz turkuz

زبان تركي در گرداب تفكرات شوونيستي

Urmu

زبان تركي در گرداب تفكرات شوونيستي - علي بابازاده

از نكات و دلايل قابل توجهي كه معمولاً برخي نويسندگان ، نظريه پردازان و دانشمندان وطن خواه ! در ايران دربارة نفي زبان تركي و اثبات زبان فارسي و در نتيجه الزام آذربايجاني ها براي فراموش كردن زبان تركي و جايگزين ساختن زبان فارسي بدان چنگ زده و استناد مي ورزند ، مسئله برتري بي حد و حصر زبان فارسي نسبت به زبان تركي است .
در ديدگاه ايشان زبان تركي ادبيات مدون و معتبري كه بتوان به عنوان متاعي در جهان عرضه كرد ، ندارد . اينان معتقدند :
» زبان تركي ادبيات و قواعد نحوي مدوني نداشت و در قبول الفاظ و لغات بيگانه هم هيچ زباني به قدر تركي داراي سعة صدر و سهل انگاري نيست « .
اينكه اين قبيل نويسندگان با تغافلي مثال زدني از وجود هزاران لغت عربي ، تركي ، سنسكريت و در دوره هاي متاخر‏ از واژه‌هاي فرنگي در فارسي چشم مي پوشند ، بماند ، و از اينكه تدوين كتب دستور زبان فارسي و در زبان نگارش چنين مطالبي سابقه اي كمتر از نيم قرن داشته ، نيز در مي گذريم .
عباس اقبال آشتياني را بايد ازجمله سردمداران چنين اعتقادي دانست . وي در اين باره مي گويد :
» اگركسي از عقل و ذوق نصيبي داشته باشد ، در معامله و مبادله هيچ وقت در‍ّ و گهر را به خرمهره و حذف برابر نمي سازد ، يعني هرگز زبان فردوسي و سعدي ، و حافظ را كه به دست هنرمند‌ترين استادان و با ذوق ترين صنعت كاران از لحاظ لفظ و معني آراسته و به صورتي بس كامل و زيبا در آمده و شامل عالي‌ترين جواهر افكار و درخشان‌‌ترين زواهر اشعار است از دست نمي گذردو در پي لغت ناقصي كه وسيلة تكلم تركمانان غارتگر بيابانگرد بود و شعر و ادبياتي كه دنيا بپسندد ندارد ،نمي رود .«؟ !
به واژه‌ها توجّه كنيد . در مقام معرفّي زبان تركي واژه‌ها و تركيباتي چون :» خرمهره ، حذف لغت ناقص ، تركمانان غارتگر ، بيابانگرد «را به كار مي برد ،‌و با اين كار ميداني براي ادب و انصاف باقي نمي گذارد . در واقع مجموعة سوادو دانسته ها و ارتباط ايشان و همفكرانشان با زبان تركي را بايد در همين ناسزاگويي خلاصه كرد ، توجه كنيد مقصود زبان تركي است نه تاريخ بايد از اين ميراث دار دّر و گهر فارسي و اين وارث زبان فردوسي و سعدي و حافظ و آثار آراسته به لحاظ لفظ و معني و شامل عالي ترين جواهر افكار و درخشان ترين زواهر اشعار فارسي پرسيد : » اگر ادبيات فارسي مكتب عشق و ادب و عرفان و انسان دوستي است ، چرا بهرة شما از اين بوستان تنها بي ادبي ، فحاشي ، دروغگويي وبي منطقي و غرور ديوانه وار است ؟« شايد به قول سعدي :
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ لاله رويد و در شوره بوم خس
اين گونه بيان و بينش را در جاهاي ديگري نيز مي يابيم ، و از قول اهل قلم ديگري مي خوانيم :
» آن فرد آذربايجاني يا زنجاني كه به زبان فارسي مسلط شده باشد زباني كه او را قادر مي سازد تا ابيات شور انگيز شاهنامه ، غزلهاي مفرح سعدي و حافظ ، رباعيات نغز عمر خيام را به گوش جان بشنود و از اعماق روح درك كند، چنين فردي ديگر محال است كه تن به سير قهقرائي دهد و زباني به اين قشنگي و زيبايي را با زبان محلي عوص كند «! !
آنچه خوانديم ترهات حضرت جواد شيخ الاسلامي است ، كه باز هم بر مسند كبر و غرور و خو بزرگ بيني افراطي نشسته و براي ديگران اوامر و نواهي صادر مي فرمايد و كرامات مي بافد .
متأسفانه اين پايان كار نيست و بزرگوار ديگري از اين جمع افاضه مي فرمايد :
» آذربايجاني ها هميشه شيفتة زبان زيباي فارسي و اشعار آن بوده‌اند ونويسنده‌ها و شاعران درباري همه به زبان فارس سخن مي گفتند « ! !
و يا مي گويد :
» زباني كه اتراك براي آذربايجان ارمغان آورده بودند ،زبان بسيار ساده و سهل و با زندگاني تودة كشاورز آذربايجان سازگار بود « ! !
عجب ! ما گمان مي كرديم اقوام مهاجم به تصرف شهرهاي بزرگ و ثروتمند علاقه بيشتري نشان مي دهند ، نه روستاها ، و اصلاَ چرا شهري ها هم اين زبان ساده را پذيرفتند .
و يا :
» در زبان تركي كه مانند فارسي ظريف كاري و تقيّد بقواعد سهولت و انسجام و زيبايي موجود است ، و نه تنها مانند عربي اعلال و اعراب مشكل و قواعد صرفي و نحوي پيچيده « .
طفلك زبان تركي كه ناچار است تاوان بي سوادي و چشم بسته غيب گفتن حضرات را بپردازد . هم ايشان در نمايان ساختن مراتب فضل و كمال خود مي فرمايند :
» اگر كساني براي توجيه طرز انديشة خود متوسل به اين اصل بشوند كه هر قومي حق دارد ، كه سنتهاي ملي خود را محترم شمارد ، يعني ، بزبان مادري سخن بگويد و درس بخواند ، در اينصورت مي توان پاسخ داد كه سنت قوي تر و پايدارتري در آذربايجان وجود دارد ، كه مردم آذربايجان بزبان تركي سخن مي گويند ولي فارسي را زبان كتابت و فرهنگ خود مي دانند « .
نويسندة فوق تا بدانجا پيش مي رود كه وجود ايران را نيز مديون زبان فارسي مي داند ، بخوانيد :
» نگارندة اين سطور عقيده دارد كه اگر امروز كشوري به نام ايران در خاور زمين مسلمان وجود دارد ، بايد گفت كه اين كشور پايداري خود را مدهون زبان فارسي و ادبيات درخشان و كم نظير آن مي باشد « .
حال هنر شمشير زناني كه در صده‌ها و هزاره‌ها ايران را حراست كردند و لابد از اقوامي گوناگون و صاحب زبان‌هايي گوناگون بودند ، و دست بر قضا بيشترين سهم را تركان داشتند ، كجا مي رود ؟ بايد از جناب ناصح ناطق پرسيد .
اين ديدگاه‌ها همه از عوارض خود بزرگ بيني كساني است ، كه در خيال نه چندان پخته خود ، تصويري از زبان فارسي مجسم مي كرده‌اند ، كه از قبرس تا چين و تا جزاير اقيانوس هندو خاورميانه را در بر مي گرفت و حال كه اين گسترة كاملاَ ذهني و ساختگي محدود گشته ،‌موجبات عجبيّت و انتقام ها از در دسترس ترين اقوام را فراهم آورده است ، و مقبوليت از جانب ما آذربايجاني ها و فقدان تعصّب زباني كه كهنه‌ترين درد ترك است ، آتش بيار اين معركه‌گيري شده است . بايد گفت : حضراتي در ايران تكبّر ، خود بزرگ بيني و زياده طلبي را وطن دوستي و حفظ تماميت ارضي نام نهاده‌اند .
هدف از بيان قول‌ها و اظهارات فوق ردّ و نفي شايستگي ها و اعتبار زبان فارسي نيست اصولاّ نگارنده همه زبان ها را به اعتبار فرمايش قرآن كريم آيه‌اي از آيات حق تعالي قلمداد مي كند ، و در اين ميان بين زباني با چند صد متكلم و زباني با يك ميليارد متكلّم تفاوتي نمي بيند ، و همه را قابل احترام مي داند ، و بخوبي نيز از زيبايي ها و ظرافت هاي زبان فارسي اطلاع دارد ، اما دركنار آن با زبان مادري خود زيسته، و در اين عرصه نيز كتابي چند خوانده ، وخوب مي داند كه ادعاي نويسندگاني از نوع آنچه مذكور افتاد و در پي تلقين فقر و ضعف زبان تركي بود ؛ چيزي جز اثبات بلاهت وبي سوادي ايشان نيست . اينگونه نويسندگان با كشيدن هاله‌اي از كبر و غرور واحساسات برتري جويانه كاملاَ تصنعّي خود را از هر گونه مطالعه‌اي دراصل زبان تركي معاف مي دانند ، اما حق هرگونه اظهار نظر منفي عليه زبان تركي را براي خود محفوظ مي شمارند . بايد به ايشان و همة كساني كه اينگونه مي انديشند ، گفت : چنين مقايسه‌اي از اساس غلط است ، بايد از تلاش براي اثبات برتري زباني بر زباني ديگر به منظور زمينه‌ سازي براي اهدافي خاص پرهيز كرد . حرف بر سر خوب و بد بودن نيست ، بر سر قدمت يا تازگي ، يا با قاعده و بي قاعده بودن زبان خاصي در ايران هم نيست . زبان هر كسي براي او محترم و دوست داشتني است ، و در مقام تمثيل شايد بتوان گفت : زبان مادري چون فرزند است ، زشت و زيبا ندارد . حكمت الهي مهر پدري و مادري بر فرزندش را انتضاد كرده است ، و مگر اينان نخوانده اند كه : همه كس را عقل خود بكمال نمايد و فرزند خود بجمال . بر همين اساس مهر انساني برزبان مادري ريشه درذات و طبيعت او دارد ، و انديشة بر كندن اين مهر و عاطفه از او و گذرادن بدلي به جاي آن اصل از شفيع‌ترين اعمال است . اگر بر فرض محال زبان تركي آني باشد ، كه شما مي گوييد ؛ باز ما ترجيج مي دهيم كهن جامة خود بپيراييم و جامة ماريت از كسي نستانيم .
هر چند كه اين گفتن ها و نوشتن ها و اين ابلاغ‌ها شايد حكايت مشت بر سندان كوفتن باشد ، اما از گفتن چه چاره . حضرات مذكور سنگ زبان فارسي را بر سينه مي زنند اما از حكمت ها وپيام‌هاي انساني آن به آساني مي گذرند و بهره‌اي بر نمي گيرند ، و ترجيح مي دهند به جاي برخورداري از پندها و حكمت ها خود را با توهمات و خيال بافي ها سرگرم سازند .
با بيان يك نكته و يك حكمت از حكمت‌هاي ادب فارسي براي اين مغروران و تمام كساني كه چون ايشان مي انديشند ، سخن خود را به پايان مي برم . اين سخن حكيمانه از گلستان سعدي است ، آنجا كه مي گويد :
در خاك بيلقان برسيدم به عابدي
گفتم مرا به تربيت از جهل پاك كن
گفتا برو چو خاك تحمل كن اي فقيه
يا هر چه خوانده‌اي همه در زير خاك كن

پي نوشت‌ها
1- زبان آذربايجان و وحدت ملي ايران ، تأليف ناصح ناطق ،‌صفحة 42
2- زبان فارسي در آذربايجان ، از انتشارات بنياد موقوفات دكتر محمود افشار ، صفحة 160 ـ 159
3- همان منبع ، صفحة 444
4- زبان آذربايجان و وحدت ملي ايران ، تأليف ناصح ناطق ، صفحة 42
5- همان منبع ، صفحة 42
6- همان منبع ، صفحة 42
7- همان منبع ، صفحة 58
8- همان منبع ، صفحة 55

http://www.navidazerbaijan.com/showcontent.asp?ID=1600&issonum=461&s=2

 

 

نوشته شده در جمعه 8 مهر 1390ساعت 03:06 توسط biz turkuz| 3باخیش



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت




جاوا اسكریپت

تعداد بازدیدکنندگان :
تعداد افراد آنلاین :
مرکز آموزش ایرانیان
آزربایجان جانیم سنه قوربان اولسون خوش گؤردوک سیزی! کد پیغام خوش آمدگویی کد لرزش هنگام راست کلیک