ANA DİLİM HANI?
biz turkuz
تگ ها: آتش بازي و آتش افروزي و دين زرتشتي و جشن سِده و جاندار آزاري، عادت ايرانيان! منبع: http://zartosht3000.persianblog.ir/
((جشن سَده شاهد ديگر بر حسّ ساديسم آزار جانداران در رسوم ايران باستان))
من (دكتر اقبال) از همان دوران نوجواني، همواره از خود مي پرسيدم كه چرا مردم ايران ما، از همان كودكي، نوعاً به مردم آزاري و جاندار آزاري و لجاجت و دعوا و ستيزه جوئي و ساير اخلاق نكوهيده، عادت و اشتياق دارند. از زندگي در چنين جامعه اي همواره ناراحت بودم. تا آنكه پس از تكميل نسبي مطالعات شخصي خودم در پزشكي و روانشناسي و روانكاوي، و تحقيق در ريشه هاي اين اخلاق مُضِر و صدمه زنندۀ ايرانيان، به اين نتيجه رسيدم كه باز هم اين جريان ريشه در رسوم باستاني و باورها و معتقدات كهن ما ايرانيان دارد و بايد همچون دنداني فاسد و گنديده، آن را از ريشه درآورد تا عفونت آن از خون ما پاك شود!
آري؛ جشن سَده، در دهم بهمن ماه، و به قول ابوريحان بيروني، در "آبان روز" از ماه بهمن - كه همان "دهم روز" از اين ماه باشد – و به سبب آنكه صد [= سد] روز از اوّل آبانماه – كه آغاز زمستان باستاني پنج ماهه، پس از تابستان هفت ماهۀ ما بوده است – گذشته بوده، آن را بدين نام ناميده اند. ريشه هاي آداب و رسوم زشت و پر خطري چون "چهارشنبه سوري" را نيز برخي از محققين در همين شب جشن سده – كه جشن مخصوص آتش بازي بوده – جستجو مي كنند؛ كه در چهارشنبه آخر اسفند آن را هنوز اين مردم بي خبر برگزار مي نمايند و توضيح آن جداگانه مذكور خواهد شد. اين جشن هنوز در مدرسۀ گيو تهران، توسط انجمن زرتشتيان برگزار مي شود؛ كه اميد است اعلي حضرت [.......] بساط ايشان را هر چه زودتر برچينند و اين مدرسه را كه كانون دسيسه ها شده، تعطيل فرمايند.
از شواهد تاريخي "جاندار آزاري" زرتشتيان، به گواه مورّخان خود ايران، يكي همين جشن سده بوده است. ابو ريحان بيروني [درگذشت: 460 هجري مَهي] در فصل نهم ازكتاب "آثار الباقيه" توضيحاتي درباره آن آورده – كه فوقاً بعض آن مذكور شد – و سپس چون خود يك شيعه و مسلمان معتقد بوده، سخت از آن اظهار تنفر كرده و همانجا – صفحه 226 چاپ عربي اروپا - مي نويسد [ترجمه]:
((... رسم آنها در اين شب، اين است كه آتش بيافروزند و چون شعله ها بلند شود حيوانات زنده را در آن اندازند و پرندگان را در شعله هاي آن بپرانند تا بسوزند!! و خود در كنار آن آتش نشسته، به انواع لهو و لَعِب [= بازي و هرزگي] سرگرم شوند؛ كه خداوند انتقام گيرد از هر كس كه لذت ببرد از درد رساندن و آزار و اذيّت به غير خود، از موجوداتي كه حس دارند و ضرر نمي رسانند)) (1).
و چون جماعت زرتشتيان اين نفرين و تنفر را از ابوريحان ديده اند، براي آنكه باز هم جبهۀ خود را در قِبال ما مسلمانان، خالي احساس نكنند، و باز هم "ايران پرستي" را به جاي "خدا پرستي" بر اذهان مردم غافل، حاكم سازند، شايع ساختند كه: "ابوريحان مانوي مذهب بوده است!"؛ چه، در مذهب ماني – كه او نيز يك شارلاتان [= زبان باز كلاه بردار] ديگر بوده! – مثلاً ايذاء و آزار جانداران نكوهيده و حرام است؛ حال آنكه، آن قدر نادان بوده اند كه قبل از اين شايعه، نگاهي به فصل هشتم كتاب "آثار الباقيه" نيانداخته اند تا ببينند كه ابو ريحان بيروني، اسم "ماني نقاش" را نيز ما بين اسم "زرتشت" و "مزدك" تحت عنوان ((پيامبران دروغين [= مُتَنـَبـِّئين] و امّت هايي كه فريب ايشان را خورده اند)) آورده است!! (2) و باز، آن قدر بي خرد بوده اند كه فصل هفتم" آثار الباقيه" را هم نگاه نيانداخته تا ببينند كه ابوريحان، در ردّ بر اسماعيليّه – كه دروغ پردازي را از زرتشتيان به ارث برده اند - ذيل توضيح پيرامون "جدول تقويمي" احمد بن شِهاب – كه خود يك داعي [= رهبر دعوتگر] اسماعيلي بوده است – پس از آنكه ثابت كرده كه آن نوعي دزدي يا سرقت علمي از زيج حَبَش حاسِب مَروَزي [درگذشته بين 250 – 661 هجري مَهي] است، در ردّ بر اسماعيليان و دفاع از شيعۀ جعفري – كه همان دوازده امامي است – از حضرت امام صادق(ع) با عنوان ((افضل شرفمندان و اعلم امامان – صلواتُ اللهِ عليٰ ذِكرِهِم)) ياد مي كند و پس از تمجيد از مقام بلند آن سروَر، اسماعيليّه را دروغگو مي خوانـَد؛ كه اين صريح است در مسلمان بودن و شيعۀ امامي بودن ابوريحان بيروني (3). نيز در اواخر فصل هشتم، ردّ بر "حسين بن منصور حلاّج" و "ابن ابي العَزاقِر شلمَغاني" كرده و بر ايشان سخت تاخته و به عادت فقهاي شيعه دوازده امامي، از ايشان اظهار نفرت نموده است (4)؛ و همه ما مي دانيم كه تصوّف و درويش گري نيز يكي ديگر از آثار شوم زرتشتيان است كه توسط حلاج و شلمغاني و امثال ايشان، در ميان توده عوامّ جامعه راه يافته است.
و ما افتخار مي كنيم كه بزرگ ما، جناب علامه محمد باقر مجلسي – كه خاك قبرش پر نور باد – چند باب در كتاب گرانقدر " بحار الانوار" در رابطه با "حقوق حيوانات و نهي از آزار كردن يا كشتن بي جهت و نيز آتش زدن آنها" گشوده و ده ها حديث گرانبها در آنجا نوشته است(5). جان من [= دكتر اقبال] فداي حديث شريفي از پيامبر خودمان حضرت محمّد مصطفي (ص) باد، كه: چون گذشت از كنار جمعي كه مرغي زنده را نصب كرده و هدف تيرهاي خود قرار ميدادند، به شخصي كه كنارش بود فرمود: ((كيستند اين جماعت؟! خدا لعنتشان كند!)) (6).
-----------------------------------------------------------------------------
1- رجوع شود به: آثارالباقيه، ابوريحان بيروني، ترجمه: شادروان اكبر داناسرشت، انتشارات اميركبير– 1363ش، ص 351 [آشموغ]. متن عربي نفرين ابو ريحان بيروني، بر زرتشتيان برگزار كننده جشن سده، اين است: (( اِنتـَقـَمَ اللهُ مِن كـُلِّ مُتـَلـَذِّذٍ بـِإيلامِ غـَيرِهِ مِنَ الحاسّينَ غـَيرِ المُضِرّينَ!)) ؛ و شگفت آنكه جلال الدّين همائي – عليه ما عليه (؟!) – با آنكه ريزه خوار خوان هفت سين زردشتيان بوده – كه سَده نيز يكي از آنها است!! - حَشـَرَهُ اللهُ مَعَهُم – در حاشيه كتاب ارزشمند " التفهيم" ابو ريحان بيروني – رِضوانُ اللهِ علـَيه – (ص259) - كه در حقيقت، بيشتر آن را تصحيف [= تحريف] نموده تا تصحيح!! - در ذيل توضيحات ابوريحان پيرامون جشن سده - نتوانسته تعصّب خود به زرتشتي گري را بر وجدان انساني خود غلبه دهد و اذعان نموده كه: ((... انصاف را، جاي نفرين است كه جانور بي زيان را در خرمن آتش راندن و مرغان بي گناه را ببازي آتش داشتن و در آتش افكندن!! و [آنگاه] بر جان دادن و پر و بال سوختن اين بسته زبانان خنديدن و شادي كردن، بسي از مردمي و انصاف دور است! )). ولي، بايد از همائي پرسيد كه: پس تو خود چرا در صدد اِحياء اين آداب و رسوم پوسيده و جاهلانه و وحشيانه بوده اي؟!! [حميد رضا پهلوي].
2- و از جمله اين شايعه پردازان است: جلال الدّين همائي در مقدّمۀ خود بر كتاب "التفهيم" (ص70) كه با سوز و گداز خاصّي هم از مانويان ياد مي كند! – حُشِرَ مَعَهـُم!! [ح پ].
3- رجوع شود به: آثار الباقيه، همان چاپ و همان ترجمه، ص 288، پاراگراف دوم [آشموغ].
4- همان، 317 – 322.
5- رجوع شود به: بـِحارالانوار، چاپ ايران، جلد 64، صفحات 201 الي 299، كه قريب صد صفحه، مرحوم علامه مجلسي پيرامون حقوق حيوانات، از پيامبر اكرم(ص) و ائمّه اطهار(ع) حديث نقل نموده و شرح نيز داده است؛ باب 8، در حقوق مَركـَب سواري و اندازه سوار شدن و بار كشيدن بر آنها؛ باب 9، در آداب داغ نهادن و حرام بودن ضرر زدن به بدن حيوانات و درگير كردن آنها باهم؛ باب 10، در اينكه حرام است كشتن بي جهت زنبوران عسل و مورچگان – كه زرتشتيان علاقه خاصّي به كشتن آن دارند!! – و در اينكه حرام است سوزاندن هر حيواني حتي اگر حيوان موذي باشد... خدايا تو خود شاهد باش كه ما اين دين و اين مذهب را مي پسنديم؛ هر چند متاسّفانه خود از نژاد ايران بوده و هستيم؛ ليكن، نفرت داريم از دين گذشتگان خود و از اين جوانان و نوجوانان و كودكان هرزۀ خودمان كه حيوانات را آزار ميدهند؛ خروس ها را به جان هم مي اندازند؛ مورچه ها را براي تفريح مي كشند؛ گربه ها را مي آزارند؛ و بالاخره از مردم آزاري و همسايه آزاري نيز لذت مي برند!! نفرين ابدي بر جملگي ايشان باد وهمواره گرفتاري و بدبختي در زندگي نصيبشان باد! [حميدرضا پهلوي].
6- متن عربي حديث شريف: عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ [الكاظم] عَنْ آبَائِهِ - عَلَيهِمُ السَّلامُ - قَالَ: مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ – صَلـَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ - عَلَى قَوْمٍ نَصَبُوا دَجَاجَةً حَيَّةً وَهُمْ يَرْمُونَهَا بِالنَّبْلِ فَقَالَ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ لَعَنَهُمُ اللَّهُ!- بحارالأنوار،64/ 268[ح پ].
نويسنده : آشموغ راهيافته ; ساعت ۱:۳٧ ق.ظ ; يكشنبه ٢۸ فروردين ۱۳٩٠
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |